۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

بيست و يك سال زندان براى آرش صادقى و همسرش


آرش صادقی می گوید روزی را که مادرش در جریان هجوم ماموران به خانه مسکونی اش برای بازداشت او دچار حمله قلبی شد و درگذشت، تا پیش از این بدترین روز زندگی اش می دانسته اما شنیدن صدای گریه های همسرش در اتاق های بازجویی بند ۲ الف سپاه در جریان بازجویی های همزمان، روزهای و لحظات بدتری را برای او رقم زده است

 آرش صادقی و همسرش، گلرخ ایرایی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ۲۱ سال زندان محکوم شده اند. زهرا مینویی. وکیل گلرخ ایرایی می گوید که حکم ۶ سال زندان موکلش به او ابلاغ شده و او نسبت به این حکم اعتراض خواهد کرد. خانم مینویی توضیحی بیش از این نمی دهد اما آرش صادقی می گوید که همسرش به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام به ۶ سال زندان محکوم شده است.

امیر رئیسیان، وکیل ارش صادقی می گوید که موکلش به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او در عین حال توضیح می دهد که در دادگاه امکان دفاع از موکل خود را نیافته و در حال حاضر وکیل او نیست: “من از ایشان وکالت داشتم ولی در دادگاه امکان دفاع از ایشان وجود نداشت و در جلسه رسیدگی خودشان از خودشان دفاع کردند و حکم صادر شد. در این پرونده هم الان من وکیل ایشان نیستم چون دادگاه اجازه نداد. نه به من اجازه مطالعه پرونده دادند و نه به ایشان اجازه داشتن وکیل تعیینی و گفتند به ایشان که وکیل تسخیری می تواند داشته باشد. که آقای صادقی هم وکیل تسخیری را نپذیرفت و تصمیم گرفت در دادگاه خودش دفاع کند”.

آرش صادقی دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی است که اولین بار تیر ماه ۱۳۸۸ در جریان اعتراضات مردمی به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات خرداد همان سال بازداشت و سپس با قرار کفالت آزاد شد. او مجددا در اسفند همان سال بازداشت و فروردین ۸۹ با قرار وثیقه آزاد شد. مادر آقای صادقی در جریان هجوم شبانه ماموران برای بازداشت فرزندش دچار سکته قلبی شد و جان باخت. آرش صادقی آبان ۸۹ در مصاحبه با “روز” گفته بود :”نیروهای امنیتی نیمه شب ۱۹ آبان حدود ساعت ۴ تا ۴ و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از ۴ روزی که در بیمارستان بود فوت میکند”.

آقای صادقی برای سومین بار و به گفته خانواده اش ۲۵ دی ماه ۱۳۹۰ بازداشت و باز با قرار وثیقه آزاد شد.

او ۱۵ شهریور ۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و پس از ۷ ماه بار دیگر با قرار وثیقه آزاد اما از سوی دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد، حکمی که سنگین می خواند و می گوید انتظارش را نداشته.

آرش صادقی توضیح می دهد که او را براساس قانون جدید از حق داشتن وکیل تعیینی محروح شده: “ما جزو اولین قربانیان قانون جدیدی هستیم که تعیین وکیل برعهده قاضی است و اجازه ندادند خود ما وکیل انتخاب کنیم، قبل از آقای رئیسان هم، آقای عطار وکیل من بودند که از قرارگاه ثارالله از او شکایت کرده بودند و آن موقع من زندان بودم، به خانم ام گفته بود که تهدید کرده و خواسته بودند وکالت را لغو کنیم. بعد آقای رئیسیان برگه وکالت شان آمد داخل زندان و من امضا کردم اما سرکارشناس ام گفت که درمورد پرونده شما نیازی به وکیل نیست. گفتم این حق من است که وکیل داشته باشم و خودم تعیین کنم که در دادگاه وکیل داشته باشم. آقای رئیسیان چند بار مراجعه کرده بود برای مطالعه پرونده که اجازه نداده بودند و بار آخر آقای صلواتی خیلی بد برخورد کرده بود. بعد که آزاد شدم آقای رئیسیان گفت برو صحبت کن ببین مشکل اش با من است و اگر وکیل دیگری تعیین کنی قبول می کند؟ رفتم با آقای صلواتی صحبت کردم و گفتم مشکل شما با آقای رئیسیان چیست؟ ایشان نه اهل مصاحبه هستند و نه چیز دیگر. آقای صلواتی گفت که شما نیازی به وکیل ندارید،ما خودمان اینجا وکیل داریم، وکیل تسخیری. گفتم من وکیل تسخیری نمی خواهم، مجبور شوم خودم می آیم در دادگاه و از خودم دفاع می کنم. تا روز دادگاه هم که نگذاشتند و من هم خودم از خودم دفاع کردم”.

براساس تبصره ماده ۴۸ آیین جدید دادرسی کیفری “در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین در جرائم سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی، طرفیت دعوی وکیل یا وکلای خود را ازبین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوهقضاییه باشند انتخاب مینمایند، اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوهقضاییه اعلام میگردد”.

آرش صادقی درباره اتهاماتی که در دادگاه انقلاب متوجه او شده و حکم ۱۵ سال زندان اش می گوید: “من سه جلسه دادگاه داشتم که خودم از خودم دفاع کردم. موارد اتهامی هم خیلی عجیب و غریب و خیلی متشابه با هم بود. مثلا من با آقای رئیسیان که صحبت کردم گفتند اگر دادگاه عادلانه و حقوقی بود قطعا حکمی بالغ بر حداکثر ۴ سال می گرفتی. اتهامات شامل اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی، نشر اکاذیب در فضای مجازی و تشکیل گروه بود که تا آخر هم همین اتهامات باقی ماند و مطابق با آنها به من حکم دادند”.

او توضیح می دهد: “اجتماع و تبانی را من باب تجمعی که درخصوص وضعیت خانم نرگس محمدی در جلوی زندان اوین کرده بودیم عنوان کردند یا اعتراض به حمله به ۳۵۰ و شرکت در تجمعاتی که حقوق بشری بود. مصداق تبلیغ علیه نظام، مصاحبه هایی بود که من با بی بی سی، چنل وان و یکی دو رسانه دیگر کرده بودم. مصداق نشر اکاذیب در فضای مجازی، خبرهای مربوط به بچه های زندانی بود که معمولا من در فیس بوک ام می نوشتم و برای جاهای مختلف هم ارسال میکردم. ضمن اینکه من یک مطلب انتقادی در مورد دهه ۶۰ نوشته بودم که هیچ اسمی هم از آقای خمینی نبرده بودم اما این مطلب را مصداق توهین به آقای خمینی قلمداد کردند. یک قسمت در بحث اعدام ها که مطرح بود من نوشته بودم که از ایشان سوال می کنند که آیا زندان ها شامل فلان زندانی ها هم می شود، ایشان هم گفته بود بله شامل کسانی که سر موضع هستند می شود. این را مصداق توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی گرفته بودند”.

او در باره اتهام تشکیل گروه هم توضیح می دهد: “جمیع اینها پرونده ای شد که منجر به حکم ۱۵ سال شد. تشکیل گروه هم خیلی جالب است. آقای رئیسیان برگه ای در پرونده من دیده بود که نوشته بود تشکیل گروهک آرش صادقی. آتنا دائمی، آتنا فرقدانی، خانم مریم سادات یحیوی و حتی خانم مهدیه گلرو را هم زیرمجموعه من زده بودند. کاملا مشخص است پرونده سازی شده و هیچ چیزی غیر این نیست. ما نه هم پرونده ای بودیم با اینها نه دادگاه مان با هم بود نه کیفرخواست مان مشابه بود”.

آرش صادقی صدور حکم سنگین ۱۵ سال حبس را نوعی انتقام گیری می خواند و درباره پرونده و اتهامات و حکم همسرش، گلرخ ایرایی توضیح می دهد: “من فکر میکنم صرفا و صرفا دارد انتقام گیری می شود والا ۱۵ سال واقعا حکم کمی نیست. من فکر میکردم نهایت ۷ یا ۸ سال در دادگاه بدوی بدهند و امیدوار بودم در تجدیدنظر به ۳ یا ۴ سال کاهش پیدا میکند. خانم من هم اصلا اتهامی مرتکب نشده ریختند خانه ما و یکسری دست نوشته هایی بردند که داستان های خانم ام بود. در یکی از داستان ها، شخصیت داستان کسی بود که فیلم ثریا را تماشا می کند، بعد از شدت غیظ قرآن را آتش می زند و در آخر داستان توبه می کند. این را مصداق توهین به مقدسات برای ایشان زدند. چیزی که کاملا مشخص است که این یک داستان است. خانم من هم شعر می نوشت هم داستان. اینها را داخل پرونده مصداق توهین به مقدسات زدند. یک پستی هم درباره شاهین نجفی در فیسبوک نوشته بود که آن را هم مصداق توهین به مقدسات گرفتند”.

او می افزاید: “من با وکیل ام که صحبت می کردم واقعا همه فکر می کردند حداقل همسرم را در این مورد تبرئه می کنند و نهایت تبلیغ علیه نظام می ماند اما هر دو اتهامی که ایشان داشتند را اشد مجازات را دادند. بهنام موسیوند و نوید کامران هم متهم به تبلیغ علیه نظام شدند در حالی که تبلیغ علیه نظام یکسال است به هرکدام از ما ۱۸ ماه دادند. یعنی یک و نیم برابر حداکثر اتهامات. در قانون جدید ماده ۱۳۴ است که دست قاضی را باز می گذارد برای اینکه یک و نیم برابر صادر کند. مثلا اجتماع و تبانی ۵ سال است به من ۷ سال و نیم دادند. توهین به رهبری ۳ سال و نشراکاذیب در فضای مجازی و تشکیل گروه ۳ سال”.

آرش صادقی می گوید که ۷ ماه در بند ۲ الف سپاه در انفرادی بوده.از او درباره بازجویی ها و فضای حاکم بر روند بازجویی هایش که سوال میکنم می گوید: “واقعا چه بگویم در ماه اول که خانم ام هم تقریبا در زندان بود واقعا شرایط سختی را گذراندم. خانم ام بازجویی می شد و صدایش کامل می آمد. صدای گریه اش می آمد که کلا سیستم عصبی مرا به هم ریخته بود. احساس می کردم روزی که مادرم فوت کرد بدترین روز زندگی ام بود ولی بعد که با خانم ام بازداشت شدیم و بازجویی های مان همزمان بود و صدای خانم ام می آمد و گاهگاهی صدای گریه اش، بدترین روزهای زندگی ام بود. خیلی به هم ریخته بودم بعد هم که با وثیقه آزاد شد به من نمی گفتند. میگفتند او را منتقل کرده ایم جای دیگری”.

او می افزاید: “از آن ۷ ماه من فقط ۱۵ روز با یک آقای دیگری هم سلول بودم و بقیه موارد تنها بودم. مابین بازجویی ها هم، فکر میکنم روز سوم بازجویی ها،یک ملاقات یکی دو دقیقه ای دادند و بعد از آن دیگر ملاقاتی نداشتیم با هم. فقط در هواخوری گهگاه صدایش را می شنیدم. هواخوری خانم ها روی سقف سلول های آقایان بود و من گهگاهی صدای سرفه اش را می شنیدم یا صدای صحبت کردن و بعد از یک مدت دیگر نمی شنیدم و واقعا فکر میکردم انتقال پیدا کرده جای دیگری. بعد از ۲ ماه و نیم که اولین ملاقات را دادند و خانم ام آمد ملاقات، متوجه شدم که با وثیقه آزاد شده”.

او پس از انتقال به بند عمومی و با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شده. سوال می می کنم در بازجویی ها از شما چه می خواستند؟ می گوید: “مبحث مادرم مطرح بود که بیا بگو مرگ اش به صورت طبیعی بوده. در کیفرخواست هم نوشته بودند عواملی که سابقه اغتشاش در دانشگاهها داشته و اخراج شده اند مجددا تحرکاتی دارند انجام می دهند و میخواهند فضای دانشگاهها را ملتهب بکنند و.. فقط پرونده سازی بود و دادگاه صوری و حکم سنگین و.. بحث ارتباط با بچه های خارج از کشور را هم مطرح می کردند مثل بهروز و چند نفر دیگر و می گفتند باید بگویی در قبال این ارتباطات پولی دریافت کرده اید. که می گفتم حساب ها کاملا مشخص است اگر هم من خبری فرستاده ام صرفا حقوق بشری بوده نه چیز دیگری. بحث احیای انجمن ها را مطرح می کردند و می خواستند وصل کنند با جریان های خارج از کشور. نوشته بودند که من با مهدی عربشاهی ارتباط داشته ام و عباس حکیم زاده و از طریق آنها هماهنگ میکردم در داخل و.. کلا مضحک بود و کاملا مشخص است غیرواقعی است”.

رفتارها چطور بود در بازجویی ها؟ در پاسخ به این سوال آرش صادقی توضیح می دهد: “والا چی بگویم.. تیمی که اول بازجویی میکرد تغییر کرد و تعدادی آمدند که بعد از آن حتی بازجویی های خانم ام خیلی سخت تر شد، خیلی آزار می دید. من چند بار ضرب و شتم جسمی شدم. خیلی هم توهین می کردند. داد و بیداد میکردند سر امید (علی شناس) و صدای گریه امید می آمد، ضرب و شتم میکردند. خیلی خشن بودند، یک مدت اینها بودند باز همان تیم اولی آمد. بعد دوباره اینها و تلفیق می شدند هم خشونت به کار می بردند و هم می گفتند اگر خواسته های ما را گوش نکنید ما می توانیم بیشتر فشار بیاوریم. فعلا منتظرم شرایط حکم خانم ام مشخص شود، نامه ای منتشر خواهم کرد درباره اتفاقاتی که افتاد؛ چه زمانی که ما را بازداشت کردند و چه اتفاقاتی که در بازجویی ها افتاد و بعد… فعلا درگیر شرایط روحی و روانی خانم ام و بیماری و جراحی که داشته بودم. متاسفانه دست به عصا بودن ما هم تاثیری نگذاشت و پرونده سازی که میخواستند کردند و حکمی که صادر کردند برای هر دوی ما ۲۱ سال است”.

گلرخ ایرایی به گفته همسرش روز دادگاه در بیمارستان بستری بوده و به صورت غیابی محاکمه شده است: “روز دادگاه بیمارستان بود و باید جراحی میکرد. خانم مینویی، وکیل گلرخ برگه پزشکی را بردند دادگاه اما نه آقای صلواتی قبول کرد و نه نماینده دادستان، غیابی برگزار کردند و حکم دادند”.

می پرسم مشکل حکومت یا نهادهای امنیتی و نظامی با شما چیست و چرا چنین برخوردهایی با شما می کنند؟ آرش صادقی می گوید: “فعالیت های من بیشتر در فضای مجازی و دیدار با خانواده ها و شرکت در تجمعات حقوق بشری بود، مثل قضیه خانم نرگس محمدی. اما بحث حساسیتی که روی من است بحث مادرم است. هربار هم من بازداشت شدم تحت فشار بودم که اعلام کنم مادرم به مرگ طبیعی فوت کرده. زمانی که من ۳۵۰ بودم نماینده اطلاعات آمد آنجا و مرا خواست و بحث این بود که من بگویم مادرم به مرگ طبیعی فوت کرده. من هم اهل معامله کردن درباره مادرم نیستم؛ اتفاقی که کاملا زندگی مرا تحت الشعاع قرار داد. بعد از آن هم اتفاقاتی که افتاد مرا از دانشگاه اخراج کردند،به شرکتی که در آن مشغول به کار بودم فشار آوردند و مرا اخراج کردند. بعد شرایطی ایجاد کردند که واقعا زندگی برای من سخت تر شد. حساسیت زیادی که دارند بیشتر برمیگردد به بحث مادرم. من این حس را دارم. والا واقعا قابل پذیرش نیست حکم به این سنگینی نه برای من نه برای گلرخ”.


افشین بایمانی؛ بیماری حاد قلبی و شانزده سال زندان بدون مرخصی


افشین بایمانی، زندانی سیاسی زندان رجائی شهر کرج، در حالی شانزدهمین سال زندان خود را سپری می کند که با وجود ابتلا به بیماری حاد قلبی، از مرخصی و یا امکان اعزام به بیمارستان در تمام طول این سالها محروم بوده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانی سیاسی افشین بایمانی که شانزدهمین سال حبس خود را آغاز کرده است، با بیماری حاد قلبی دست به گریبان بوده و از درد شدید قلبی رنج می برد. این زندانی سیاسی در تمام طول این سالها از امکان مرخصی و یا اعزام به بیمارستانی در خارج از زندان جهت درمان بیماری قلبی خود محروم بوده است.

همچنین پیشتر رسانه ها از نیاز این زندانی سیاسی محبوس در زندان رجائی شهر به عمل قلب باز خبر داده بودند.

دوران زندان برای افشین بایمانی که متأهل و پدر دو فرزند است علاوه بر مشکلات جسمی نظیر بیماری قلبی و سنگ کلیه ، مسائل عدیده ای را نیز برای همسر و دخترش ایجاد کرده است.

زندانی میانسالی که در زمان بازداشت جوانی بیست و چند ساله بود به دلیل دوری راه طی پانزده سال امکان ملاقات مستمر با همسر و فرزندانش را نیز نداشته است.

افشین بایمانی زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، در ۱۵ شهریور ۱۳۷۹ به جرم کمک به فرار برادر خود «مهدی بایمانی» که با سازمان مجاهدین خلق مرتبط بود بازداشت و به اعدام محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد اما پس از ۶ سال حکم وی به حبس ابد تقلیل یافت.

یک فعال مدنی در پاکدشت بازداشت شد

 سید علی اکبر موسوی قوهه فعال مدنی از سوی پلیس امنیت شهرستان پاکدشت جهت اجرای حکم حبس یک ساله بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

عصر روز سه شنبه سوم شهریور ماه ۱۳۹۴ مامورین پلیس امنیت پاکدشت با حکم نیابت قضایی دادسرای مقدسی اوین به منزل این فعال مدنی مراجعه و وی را بازداشت کرده و صبح روز چهارشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۴ ایشان را به زندان اوین منتقل کردند.

علی اکبر موسوی در سال ۱۳۹۰ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و پس از مدتی با سپردن وثیقه از بند ۲۰۹ اوین ازاد شد .

این زندانی پیشتر نیز در سال ۱۳۸۸ و در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز به همراه عده ای از اعضای انجمن اشویی بازداشت شده بود که در پایان حکم منع تعقیب برایش صادر شد. این فعال سیاسی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی به اتهام جاسوسی به یک سال حبس تعزیری محکوم و این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا تایید شد.

دکتر سیدعلی اکبر موسوی ۳۹ ساله، مدرک دکترای دامپزشکی خود را ازدانشگاه تهران و کارشناسی ارشد حقوق بین الملل را از دانشگاه پیام نور اخذ کرده است.

انتقال پنج زندانی اوین به سلول های انفرادی


پنج زندانی بند هفت زندان اوین به سلول های انفرادی منتقل شدند.

رسول حیدرزاده، اسماعیل برزگری، حسین درویشی، داود اسدی و سینا عظیمی به اتهام مشاجره و اخلال در نظم زندان به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدند.

از میزان دقیق انفرادی تنبیهی این زندانیان تا لحظه ی تنظیم گزارش اطلاعی در دست نیست.

لازم به یادآوری است که تعداد زیادی از زندانیان امنیتی برخلاف اصل تفکیک جرائم در بند هفت زندان اوین و همراه با مجرمین عادی نگهداری می شوند.

محکومیت سعید حسین‌زاده موحد به هفت سال زندان


محمدسعید حسینزاده موحد در دادگاه تجدیدنظر شعبه ۳۶ به ریاست قاضی سید احمد برزگر، به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد.

وی در دادگاه بدوی و توسط قاضی مقیسه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی کشور و توهین به رهبر جمهوری اسلامی ایران” متهم شده بود.

پیش از این، دادگاه با تعیین مبلغ ۳۰ میلیون تومان به عنوان قرار وثیقه و آزادی موقت او موافقت کرده بود، که توسط مقامات مورد پذیرش قرار نگرفت.

به گفته همبندیهای حسینزاده، او از ناراحتی تنفسی، روماتیسم و مشکلات گوارشی نیز رنج میبرد.

او در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ در پی مشکلات قلبی و تنفسی با دستبند و لباس مخصوص زندانیان به بیمارستان بیرون از زندان انتقال یافته بود.

این فعال مدنی در مهرماه ۱۳۹۳ توسط ماموران سپاه در منزل شخصیاش دستگیر و به سلولهای انفرادی بند ۲-الف زندان اوین منتقل شد. وی هم اکنون در بند هفت زندان اوین و در کنار زندانیان جرایم مالی نگهداری می شود.

۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

دومین هفته اعتصاب‌غذای محمدعلی طاهری در زندان اوین



اعتصابغذای محمدعلی طاهری در زندان اوین دومین هفته خود را سپری میکند. وی از روز پنجشنبه 22مرداد 94 و در اعتراض به حکم اعدام خود اعتصابغذا کرده است.

اعدام دو زندانی در خرم‌آباد و بندرعباس



رژیم آخوندی روز شنبه 7شهریور یک زندانی کرد به نام یوسف باقیزاده را در زندان مرکزی خرمآباد بدار آویخت. 
این زندانی که مجموعاً 10سال در زندانهای رژیم آخوندی محبوس بود از اهالی روستای 'امیرآباد' از توابع شهر اشنویه بود. 

بنا به خبر دیگری روز شنبه 7شهریور یک زندانی به نام عبدالله زارعی ۲۵ ساله، اهل شهرستان میناب از توابع استان هرمزگان، در زندان بندرعباس بدار آویخته شد.

لیست و اطلاعات تعدادی از زندانیان سیاسی زندان سنندج

لیست زیر اسامی تعدادی از زندانیان سیاسی زندان سنندج است که به همراه زمان بازداشت، اتهامات و سایر مشخصات در اختيارمان قرار گرفته است، لازم به یادآوری است که این لیست در برگیرنده تمام زندانیان سیاسی-عقیدتی زندان سنندج نیست.

۱ـ سعید سنگر
نام پدر: مصطفی
تاریخ تولد: ۱۳۵۲/۲/۱۲
شماره شناسنامه: ۱۸
کد ملی: ۵ـ۹۷۴۷۶۳ـ۲۸۹
تاریخ دستگیری: ۱۳۷۹
اهل: قیام شهر
زمان ۱۵ سال و ۲ ماه است در زندان است.
محکومیت: حکم بدوی اعدام بوده است که در دادگاه تجدید نظر با یک درجه تخفیف به ابد تغییر می کند.
از تاریخ ۱۰ شهریور ۷۹ تا ۱۸ آذر ۸۹ در سلول انفرادی بوده است.
مدت ۴۰ ماه در زندان اوین بند ۲۰۹ نگهداری شده است.
مدت ۴ سال در زندان ارومیه بوده است.
و مدت ۸ سال است که در زندان سنندج می باشد.
اتهام: محاربه

۲ ـ جهاندار محمدی
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۴/۱
شماره شناسنامه: ۲۱۹۵۳
کد ملی: ۴ـ۰۲۱۷۸۴ـ۳۷۳
تاریخ دستگیری: ۱۳۸۵/۲/۱
حکم: ۱۶ سال حبس
مدت ۱۷ روز زندان اوین و ۱۸ روز در اداره اطلاعات را انفرادی بوده است.
اهل: سنندج
مدت ۹ سال و ۳ ماه است که در زندان سنندج می باشد.
اتهام: محاربه

۳ ـ حبیب الله لطفی
نام پدر: عباس
تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱/۱
شماره شناسنامه: ۳
کد ملی: ۷۱۱ـ۲۰۹۰ـ۳۷۳
تاریخ دستگیری: ۱۳۸۶/۸/۱
وی مدت ۳ ماه و چند روز در اداره اطلاعات را در سلول انفرادی بوده است.
اهل: سنندج
اتهام: ارتباط با احزاب اپوزیسیون کرد

۴ ـ بختیار معماری
نام پدر: عبدالله
تاریخ تولد: ۱۳۵۴/۶/۱۲
شماره شناسنامه: ۲۹۳
کد ملی: ۷ـ۱۱۱۹۱۸ـ۳۸۲
مدت زمان ۸ ماه را در انفرادی بوده است.
اهل: مریوان
اتهام: محاربه و قتل عمد
حکم: ۲ بار قصاص و یک اعدام

۵ ـ مطلب احمدیان
نام پدر: قادر
تاریخ تولد: ۱۳۶۳/۶/۱
شماره شناسنامه: ۷۶۱
کد ملی: ۱ـ۹۷۲۳۸۵ـ۳۸۴
تاریخ دستگیری: ۱۳۸۹/۷/۱۳
حکم: ۳۱ سال حبس و تبعید به زندان میناب
اتهام: محاربه و قتل عمد
مدت ۲۳۰ روز را در انفرادی بوده است.
اهل: بانه
مدت ۵ سال است که در زندان سنندج می باشد.
وی توسط سپاه اطلاعات و گروه ضربت سپاه پاسداران شهرستان سردشت دستگیر و به حکم محاربه و مفسد فی الارض به ۳۱ سال حبس و تبعید به زندان میناب محکوم شد.
از زندان سقز به سنندج منتقل شده است.

۶ ـ عمر کریم شریف
نام پدر: کریم
تاریخ تولد: ۱۹۷۹
حکم: اعدام در دادگاه اول و سپس در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال زندان و تبعید تغییر یافت.
مدت ۲۱ ماه در انفرادی بوده است.
اهل: سید صادق عراق
مدت ۱۵ سال و ۴ ماه است که در زندان تحمل حبس می کند.
اتهام: ترور اسماعیل مصطفی معاون اجرایی اطلاعات مریوان به همراه پسرش دستگیر شده است، پسرش به جرم معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس محکوم و خودش تبرئه می شود و به دلیل محاربه در دادگاه انقلاب سنندج شعبه اول فاطمی به اعدام محکوم می شود و در تاریخ ۲۹/۱۲.۱۳۹۲ حکم اعدام با ۱ درجه تخفیف به ابد تبدیل می شود.

۷ ـ هادی نسیم پور
نام پدر: فتاح
تاریخ تولد: ۱۳۷۰
شماره شناسنامه: اختصاصی
تاریخ دستگیری: ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
حکم: ۴ سال زندان
مدت ۱۲ روز انفرادی بوده است.
اهل: بوکان
مدت ۳ سال است در زندان سنندج می باشد.
اتهام: اقدام برای ترور، فعالیت و تبلیغ علیه نظام.
در دادگاه سنندج به ۲۳ سال زندان محکوم شد که بعد از دادگاه تجدید نظر به ۷ سال کاهش یافت، مدت ۴ سال برای امنیت و ۳ سال برای نگهداری اسلحه غیر مجاز.
به مرخصی نرفته است.
تقاضایش برای انتقال به زندان محل زندگی خود مورد قبول نشده است.
وی ۲ بار در خواست عفو از دادستانی کرده که اطلاعات مخالفت کرده است.

۸ ـ مطلب خدایاری
نام پدر: علی
تاریخ تولد: ۶۸/۶/۱
شماره شناسنامه: ۶
کد ملی: ۲ـ۰۰۴۱۵۷ـ۳۸۱
تاریخ دستگیری: ۹۳/۳/۱
حکم: ۱۳ سال و نیم زندان
مدت ۱۲ روز انفرادی بوده است.
اهل: مریوان
فعال سیاسی هسته درون شهری بوده است.
بر اساس فعالیت های صورت گرفته به حبس محکوم شده است.
اتهام: ارتباط با احزاب کرد، تبلیغ علیه نظام.

۹ ـ فرهاد لاهوری
نام پدر: عبدالله
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
شماره شناسنامه: ۵۳۵۹
کد ملی: ۶ـ۰۴۶۰۸۴ـ۳۷۳
تاریخ دستگیری: ۸۸/۴/۸
حکم: ۱۸ سال که در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال کاهش یافت، ۵ سال به اتهام اقدام علیه امنیت و ۵ سال به اتهام حمل سلاح
مدت ۱ ماه در انفرادی بوده است.
اهل: سنندج
وی ۶ سال است که در زندان سنندج می باشد.
اتهام: ارتباط با احزاب کرد و طرح عملیات مسلحانه.

۱۰ ـ هیمن مصطفایی
نام پدر: عنایت
تاریخ تولد: ۶۸/۴/۷
شماره شناسنامه: اختصاصی
کد ملی: ۵ـ۰۰۲۰۷۵ـ۳۸۱
تاریخ دستگیری:۱۱/۱۲/۱۳۹۱
حکم: ۲۵ سال
اهل: مریوان
اتهام: ارتباط با احزاب کرد و مشارکت در ترور.
در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شده و از طرف دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به ۲۵ سال زندان محکوم می شود.

۱۱ ـ غلامرضا شورمرادی
نام پدر: احمد
تاریخ تولد: ۱۳۵۹
شماره شناسنامه: ۸۱۲
کد ملی: ۳۲۳ـ۲۰۱۰ـ۳۷۶
تاریخ دستگیری: ۸۹/۲/۱۰
حکم: قصاص، ۱۵سال حبس
مدت زمان ۹۷ روز را در انفرادی بوده است.
اهل: سقز
۶ سال است در زندان سنندج می باشد.
اتهام: قتل، سرقت اطلاعات سیاسی و تبلیغ علیه نظام.

۱۲ ـ رئوف حسنی
نام پدر: حسن
تاریخ تولد: ۵۸/۴/۳
شماره شناسنامه: ۱۳۲۵
کد ملی: ۴ـ۹۵۶۹۳۱ـ۳۸۴
تاریخ دستگیری: ۱۳۸۲
حکم: قصاص و ۲۵ سال حبس
اهل: مریوان
مدت ۶ ماه در انفرادی بوده است.
۱۲ سال در زندان سنندج تحمل حبس کرده است.
اتهام: شرکت در عملیات مسلحانه و قتل.
در جوانی فعالیت سیاسی داشته است.

۱۳ – رضا امجدی
تاریخ بازداشت: ۵ اردیبهشت ۹۴
حکم: ۹۱ روز حبس تعزیری
عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
ورود به زندان: سوم تیرماه ۹۴

۱۴ – فردین میرکی
تاریخ بازداشت: ۱ آذر ۹۳
حکم: ۹ ماه حبس تعزیری
عضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری
ورود به زندان: سوم تیرماه ۹۴

۱۵ – فرزاد مرادی نیا
تاریخ بازداشت: آذرماه ۹۳
حکم: ۳ سال حبس تعزیری
عضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری
تاریخ ورود به زندان: سوم مرداد ٩٤

دهها هنرمند خواستار آزادی فوری مصطفی عزیزی شدند


شماری از هنرمندان و فعالان فرهنگی روز جمعه با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط مصطفی عزیزی، داستاننویس و هنرمند زندانی، شدند.

در این بیانیه که نام ۳۶ فعال فرهنگی در آن ذکر شده، مصطفی عزیزی نویسنده ای خطاب شده که “صرفا از حقوق انسانی خود مبنی بر آزادی بیان استفاده کرده و انتقاداتی از حکومت ایران در شبکههای اجتماعی مطرح کرده است” و بر پایه این بیانیه فعالیتهای او “نباید بهانهای برای زندانی کردن” آقای عزیزی قرار گیرد.

دادگاه انقلاب، مصطفی عزیزی را به اتهامهای اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در فضای مجازی و توهین به رهبر جمهوری اسلامی به ۸ سال زندان محکوم کرده است.

مسعود کردپور به زندان بوکان منتقل شد؛ خسرو کردپور در زندان مهاباد


 مسعود کردپور روزنامه نگار و زندانی سیاسی به زندان بوکان منتقل شد و خسرو کردپور در زندان مهاباد نگهداری می شود.

در پی اعلام موافقت دادستانی مهاباد مبنی بر انتقال مسعود کردپور به محل سکونت با حفظ شرایط نیمه باز، روز چهارشنبه چهارم شهریورماه ١٣٩۴ این روزنامه نگار کرد به زندان مرکزی بوکان منتقل شد.

در حالی که مسعود کردپور جهت تسهیل رفت و آمد هر روزه از بوکان به محل حبس به منظور مراجعه و معرفی خود به زندان مهاباد (طرح نیمه باز) از دادستانی آن شهر درخواست انتقال به محل سکونت کرده بود و با وجود موافقت دادستان مهاباد مبنی بر جابه جایی وی، برخلاف رویه سابق به داخل زندان مرکزی بوکان انتقال داده شد.

مسعود و خسرو کردپور اسفندماه ١٣٩١ بازداشت و تیرماه ١٣٩٢ از بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه به زندان مرکزی مهاباد منتقل شدند. پس از برگزاری سه جلسه دادگاهی علنی در شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی جوادی کیا این دو روزنامه نگار کرد به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به ٩ سال و شش ماه حبس تعزیری همراه با تبعید محکوم شدند. حکم اولیه در دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی برای مسعود کردپور به سه سال زندان تعزیری و برای خسرو کردپور به ۵ سال زندان تعزیری همراه با دو سال تبعید به زندان مرکزی تبریز به اتهام اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی کاهش یافت.

هم اکنون خسرو کردپور، مدیرمسئول آژانس خبری موکریان پس از پایان دوره تبعید دو ساله در زندان تبریز، برای ادامه تحمل دوره محکومیت خود در زندان مرکزی مهاباد نگهداری می شود و برادر وی مسعود کردپور به جهت سپری کردن دوره محکومیت سه سال حبس در زندان مرکزی بوکان نگهداری می شود. پیشتر ۶ نماینده ی کرد مجلس و ٣٠ تن از فعالان سیاسی و مدنی در ایران و برخی نهادهای بین المللی حقوق بشری از دولت جمهوری اسلامی ایران و مسئولان دستگاه قضایی خواسته بودند با آزادی این دو روزنامه نگار موافقت کنند.

۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه

بازداشت کیوان مهرگان برای اجرای یک سال حبس تعزیری



کیوان مهرگان، روزنامه نگار و مستندساز، برای اجرای یک سال حبس تعزیری خود در پرونده روزنامه شرق، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

، کیوان مهرگان، روزنامه نگار و فعال سیاسی سال ۹۰ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به قضاوت قاضی صلواتی، وی با “اتهام تبلیغ علیه نظام” به یکسال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی، سیاسی، فرهنگی و مجازی محکوم شده بود، حکمی که امروز به طور غیرمنتظره اجرا و وی را روانه زندان اوین کرد.

مهرگان، آذر ماه سال ۸۹ در روزنامه شرق بازداشت و پس از نزدیک به دو ماه با قرار وثیقه آزاد شده بود، وی سال ۸۸ نیز بازداشت و پس از دو ماه با قرار وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شده بود.

این مستندساز همچنین در زمستان ۹۱ نیز در جریان بازداشت روزنامه نگاران دستگیر و پس از نزدیک به یک ماه آزاد شد.

ممانعت از تحویل جنازه؛ بهروز آلخانی اعدام شد


 بهروز آلخانى زندانى سیاسى، در زندان ارومیه به دار آویخته شد و مسئولین از تحویل جنازه خودداری می کنند.

حکم اعدام بهروز آلخانى سحرگاه امروز چهارشنبه چهارم شهریور در محوطه زندان ارومیه اجرا شد ولی علیرغم مراجعه و انتظار خانواده، مسئولین قضایی تاکنون از تحویل جنازه خودداری کرده اند.

به گفته پیمان آلخانی برادر بهروز، خانواده اش تاییدیه ای مبنی بر اجرای حکم از سوی دادسرای ارومیه دریافت کرده اند.

گفته مى شود همزمان پنج محکوم جرائم مواد مخدر نیز در این زندان اعدام شده اند.

بهروز آلخانى در شرایطى اعدام شد که حکم اعدام وى در دیوان عالى کشور نقض شده بود و گفته مى شد که پس از اعتراض رسیدگى مجدد هنوز انجام نشده است.

اتهامات این زندانى محاربه، ارتباط با گروه پژاک و مشارکت در ترور دادستان خوى عنوان شده است، ىنابر مندرجات دادنامه  بهروز آلخانی که از سوى هرانا انتشار یافت وی هیچ گاه اتهام ترور دادستان خوى و انجام عملیات مسلحانه را نپذیرفته بود.

ابلاغ دو سال حبس دیگر به بهاره هدایت


دو سال حکم تعلیقی بهاره هدایت، زندانی سیاسی محبوس در بند نسوان زندان اوین، ۴ روز پس از اعمال ماده ۱۳۴، اجرا شد، تا وی پس از ۵ سال و نیم حبس، برای دو سال دیگر در زندان بماند.

، بهاره هدایت فعال دانشجویی دربند که پیش از این پیگیر اعمال ماده ۱۳۴ در پرونده ی خود بود، در نامه ای به همسرش امین احمدیان خبر می دهد که پس از احضار به اجرای احکام به وی ابلاغ شده که ۴ روز پیش از آن، حکم آزادی اش پس از اجرای ماده ۱۳۴ آمده و از روز سه شنبه، حکم دو سال تعلیقی پرونده اش اجرا شده است.

درخواست اجرای حکم تعلیقی بهاره هدایت توسط شخص دادستان، جعفری دولت آبادی، به قاضی مقیسه داده شده است، دستوری که پس از آنکه دادستانی ناچار شد ماده ۱۳۴ را اجرا کند صادر شد تا از آزادی بهاره هدایت با ظاهری قانونی ممانعت شود.

بهاره هدایت سال ۸۵ در تجمعی در میدان هفت تیر بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود، حکمی که تا هفته ی گذشته به اجرا در نیامده و دستور آن در پرینت وی در زندان نیز درج نشده بود.

هفته ی پیش امین احمدیان به کارشکنی هایی که در روند اعمال ماده ۱۳۴ در پرونده ی همسرش صورت گرفته، اشاره کرده و ابراز نگرانی کرده بود که حکم دو سال تعلیق بهاره هدایت را که متعلق به سال ۸۵ است، به جریان انداخته اند تا از آزادی بهاره هدایت ممانعت به عمل آورند.

از موارد آشکار نقض قانون در پرونده ی بهاره هدایت نگهداری وی در فاصله ی اعمال ماده ۱۳۴ تا ابلاغ حکم جدید، بدون هیچ مجوز و حکمی و همچنین دستور پیگیری و ابلاغ آن پس از پایان یافتن حکم این فعال دانشجویی است.

بهاره هدایت، فعال دانشجویی، دی ماه سال ۸۸ بازداشت و بعد از چند ماه انفرادی و تنها ۶ جلسه بازجویی به ۷ سال و نیم محکوم شد. کمتر از یک سال بعد، او دوباره و این بار به اتهام صدور بیانیه ای مشترک با مجید توکلی برای روز دانشجو به ۶ ماه حبس دیگر محکوم شد.

حالا بهاره هدایت در نامه ای به همسرش با تشریح روز ابلاغ حکم از حس و حال و دلتنگی اش برای خانه ای می گوید که پس از عروسی کمتر از یک سال آزادانه در آن زندگی کرده است و مشخص نیست که دلیل پافشاری و تلاش مقامات دادستانی برای ماندن وی در زندان چیست.

همسر مریم اکبری منفرد: برای صحبت تلفنی حکم اعدام و سپس ۱۵ سال حبس دادند


از دو روز بعد از عاشورای ۸۸ که در منزل مسکونی اش بازداشت شد، بیش از ۶ سال است که بدون مرخصی در زندان به سر می برد، مریم اکبری منفرد که به اتهام محاربه به ۱۵ سال زندان محکوم شده و به گفته همسرش “زنی ۴۰ ساله و خانه دار است” به دلیل “تماس تلفنی” با اعضای خانواده اش در پایگاه اشرف (مقر سابق مجاهدین خلق در عراق) بازداشت و زندانی شده است.

، گوید اوهیچ فعالیت سیاسی نداشته و قاضی صلواتی، قاضی پرونده اش صراحتا گفته وی “جور خواهر و برادر”هایش را می کشد.

مریم اکبری منفرد یکی از مادران زندانی در بند نسوان زندان اوین است، بندی که زندانیان سیاسی زن در آن نگهداری می شوند و برادرش، رضا اکبری منفرد هم در زندان رجایی شهر زندانی است.

دو برادر او در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق اعدام و یک خواهر و یک برادر دیگرش در تابستان ۶۷ و در جریان اعدام های دسته جمعی آن سال اعدام شده اند.

او یکی از زندانیان گمنامی است که کمتر در رسانه ها درباره وضعیت او اطلاع رسانی شده است. حسن جعفری، همسر او در مصاحبه با روز درباره وضعیت پرونده این زندانی سیاسی می گوید: “ما ۶ سال است گرفتاریم، یک سال و نیم است داریم تلاش می کنیم که پرونده را بفرستید دیوان، یکبار گفتند ناقص است، یکبار گفتند فرستاده اند، هر بار یک چیزی گفتند”.

بالاخره فرستادند شعبه ۳۸، رفتیم گفتند ۱۵ مرداد بیایید وکیل معرفی کنید. حالا آقای علیزاده طباطبایی رفته، گفتند پرونده هنوز نیامده. باز خودمان رفتیم که دفتردار شعبه گفت حکم تایید شده رفته. ما تقاضای اعاده دادرسی کرده بودیم، اما پرونده اصلا آمده نیامده برگشته و.. با دخترهایم رفتم ببینند که سه دختر بچه دارم، یکی ۴ سالش بود وقتی مادرش را زندانی کردند، الان ۱۰ سالش است. خواستم حداقل یک کمکی بکنند. آخر این چه کاری است که ۶ سال تمام حتی یک مرخصی هم نداده اند، من دو سال وثیقه گذاشتم، یک میلیارد و صد و پنجاه میلیون وثیقه گذاشتم اما باز مرخصی ندادند.

گفتند عفو مشروط شامل حالش نمی شود، یک روز هم مرخصی ندادند. مریض هم است باید ۳ بار، ۴ بار برویم پیش آقای خدابخش شاید یک نامه ای بدهد برای دکتر که آن هم یک جلسه می برند، سه جلسه نمی برند.. اینطور مشکلاتی داریم. توکل به خدا، دیگر خودش باید کمک کند.

سوال میکنم : “همسر شما چه فعالیتی داشت و چرا بازداشت شد”.

می گوید: “همسر من خانه دار است، اصلا هیچ کاری نکرده، خواهر و برادرش در اشرف بودند. دو روز بعد از عاشورای ۸۸ به خانه ما آمدند و او را بردند، گفتند تلفنی حرف زده و ۱۵ سال زندان دادند. اول گفتند محاربه و اعدام اما بعد گفتند به خاطر بچه هایش تخفیف می دهیم و کردند ۱۵ سال، نه فقط خانم من که برادرش را هم شصت و خورده ای سن دارد و در نانوایی کار می کرد بردند. الان او هم در زندان گوهردشت است”.

او می افزاید: “اتهام محاربه زدند در حالیکه در قانون خودشان محاربه به کسی گفته می شود که علیه نظام با سلاح بجنگد. والا ما تیرو کمان هم نداشتیم. اصلا تلفنی با خواهر و برادرش حرف زده، تلفنی حرف زدن جرم است، احوالپرسی با خواهر و برادر جرم است، خب یکسال،سه سال می دادید اعدام و محاربه و بعد ۱۵ سال زندان، آن هم در این شرایط آخر یعنی چی، ما حتی هیچ وقت کلانتری هم نرفته بودیم، خانم من خانه دار است ما داشتیم زندگی مان را می کردیم”.

به آقای صلواتی هم گفتم من از بچگی در تعمیرگاه کار کرده ام، سواد چندانی هم ندارم، گفتم از ۵۳ – ۵۴ در سه راه زندان در تعمیرگاه کار کرده ام، نه سیاست بلدم نه چیزی دیگر. شب و روز ما یکی است نه سیاست بلدیم نه سوادی داریم. خانم من هم همین طور، اصلا یک خانم خانه دار به کجا و چه چیزی دسترسی دارد که بخواهد کاری بکند، به آقای صلواتی گفتم شما اصلا تعهد بگیر که با خواهر و برادرانش تلفنی هم حرف نزند ولی بگذار بیاید سرخانه و زندگی اش و بچه هایش را بزرگ کند. گفت کمکت میکنم و این هم کمک اش بود که ۱۵ سال حکم داد.

همسر مریم اکبری منفرد با اشاره به حکم سنگین ۱۵ سال حبس برای او می گوید: “خدا شاهد است خیلی به آقای صلواتی التماس کردم که اصلا یک تعهد سنگین بگیر، بگذار بیاید سر خانه و زندگی مان. همسر من خانه دار بوده وتاوان خانواده اش را می دهد، جور خانواده اش را می کشد”.

هر بار با صلواتی حرف زدم گفته من لطف کردم به خاطر بچه هایش اعدام ندادم. وقتی گفتند ۱۵ سال، بدن من لرزید نمی دانستم چه باید بکنم،نمی دانم چطور از پله ها آمدم پایین، به چه کسی بگویم؟ چی بگویم آخر.

آقای جعفری سپس توضیح می دهد که همسرش در دادگاه هم اجازه تعیین وکیل نداشت: “وکیل نداشت. خودشان وکیل تسخیری گذاشتند. آقای صلواتی گفت شامل حال شما نمی شود، شما نمی توانید وکیل بگیرید. اجازه ندادند، بعد خودشان یک جوانی را به عنوان وکیل گذاشتند”.

در دادگاه به آقای صلواتی گفتم این جوان چقدر اطلاعات دارد که به عنوان وکیل تسخیری خانم ام گذاشته اید. گفت خودمان کمک می کنیم!برای اعاده دادرسی رفتیم سراغ آقای علیزاده طباطبایی که آن هم فعلا بی نتیجه بوده| اصلا پرونده نیامده برگشته، گفتند پرونده اینجا نیست و …

سئوال می کنم در پاسخ به پی گیری های شما چه می گویند، به چه دلیلی با مرخصی مخالفت می کنند، می گوید: “برای مرخصی فقط یک کلام می گویند شامل حال شما نمی شود و دادستان موافقت نکرده. این حرفی است که آقای خدابخشی به ما می زند. در آئین نامه خودشان است، در قانون خودشان است، به در و دیوارشان هم زده اند که کسی یک سوم حکم اش را کشیده باشد ماهی سه روز مرخصی دارد اما متاسفانه اجرا نمی کنند. تا حالا یک روز هم اجازه مرخصی نداده اند”.

تلفن هم همین طور. قانونا حق دارد تلفن بکند اما تلفنی در کار نیست. دیگر نمی دانیم چه کنیم،فقط می گوییم خدا کند زنده بماند که بالاخره یک روز آزاد شود و بیاید که این بچه ها بی سرپرست نمانند. هرکجا هم می رویم به ما نمی گویند به کجا مراجعه کنیم که نتیجه ای بگیریم، که به داد ما برسند.

فقط چشم انتظاریم که یک عیدی، تولدی،چیزی حداقل عفو بخورد یا به هرحال یک اتفاقی بیفتد و بیاید. یعنی چیزی نیست که کاری بتوانیم بکنیم، هیچ کاری از دست مان بر نمی آید. الان ما را به جایی رسانده اند که وقتی یک ملاقاتی به ما می دهند فکر می کنیم دنیایی را به ما داده اند. اینقدر دیگر از همه جا بریده ایم که وقتی ملاقاتی است و بچه ها می روند با مادرشان صحبت کنند دلمان را خوش می کنیم و…

مریم اکبری منفرد مادر دو دختر و سرپرست دختر خواهرش است، همسر او می گوید: “من یک دختر ۱۰ ساله دارم که وقتی مادرش را بازداشت کردند ۴ ساله بود. دو تای شان هم ۱۷ ساله هستند که موقع بازداشت مادرشان ۱۱ سال داشتند. البته یکی شان دختر خواهر خانم ام است که از ۵ سالگی پیش ما است و ما بزرگش کرده ایم و حضانت اش با ما است. دختر بچه هستند، به یک چیزهایی نیاز دارند که باید به مادرشان بگویند”.

قبل از دولت روحانی هفته ای یکبار ملاقات بچه ها با مادرشان بود،الان شده دو هفته یکبار که نیم ساعت می بینند و برمی گردند. به تعطیلی هم بخورد یا مریضی و.. آن ملاقات هم نمی شود.

دخترم کنکور داشت کلی خواهش و التماس کردیم که بگذارید مادرش را سه ربعی، نیم ساعتی ببیند. به هرحال چیزی که بچه از مادر انتظار دارد از پدر ندارد بخصوص دختر بچه. خیلی چیزها را نمی توانند به من بگویند وقتی می روند ملاقات به مادرشان می گویند و من که می روم ملاقات مادرشان به من منتقل می کند. متاسفانه این مشکلات است. تلفن هم که متاسفانه نیست که بتوانند تلفنی تماس بگیرند.

یعنی سالهاست اجازه تلفن کردن ندارد و این خیلی وضعیت را بدتر کرده، بچه ها اینقدری که به مادر احتیاج دارند مخصوصا که به سن بلوغ می رسند با من راحت نیستند، خجالت می کشند و.. چیزهایی هست که بچه ها باید از مادر یاد بگیرند اما ۶ سال است مادر نبوده و خود دارند به نحوی یاد می گیرند که خیلی سخت است، از غذا درست کردن تا خیلی چیزهای ساده و کوچک و بزرگ.

آقای جعفری سپس می گوید که او خواهان آزادی همسرش است: “هرتعهدی که می خواهند بگیرند، بگذارند برگردد به خانه، خودشان هم خوب می دانند که او هیچ نکرده و تاوان چه چیزی را دارند از او می گیرند

سکته مغزی آسو رستمی در زندان


 آسو رستمی فعال مدنی بند هشت زندان اوین در زندان سکته مغزی کرد.

دوشنبه شب دوم شهریورماه آسو رستمی، فعال مدنی زندانی در بند هشت زندان اوین، در زندان با عارضه سکته مغزی مواجه شده به بهداری منتقل شد. رستمی پس از تشخیص عارضه یاد شده بدون هیچ گونه مراقبتی توسط بهداری به بند بازگردانده شد.

پس از بروز عارضه هایی چون سردرد و خروج آب از چشم، این فعال مدنی توسط همبندی های خود در بند هشت اوین به بهداری این زندان منتقل می شود و پس از گرفته شدن نوار مغزی از این زندانی، بهداری اعلام می کند که عارضه ها ناشی از سکته مغزی ای بوده است که به اصطلاح “رد” شده است. آسو رستمی پس از آن و بدون هیچ گونه مراقبتی پس از عارضه یاد شده، به بند بازگردانده می شود.

گفتنی است این فعال مدنی در تیرماه امسال نیز به دلیل شدت عفونت و خونریزی ریه به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده بود.

این فعال حقوق بشر از اواخر خرداد ماه با تشدید مشکلات تنفسی دچار سرفه های خونی شده بود به طوری که یکی از نزدیکان وی به هرانا گفته بود: “مشکلات تنفسی ئاسو تشدید شده و از تاریخ ۲۵ خرداد چندین بار بخاطر مشکلش که حاد شده رفته زیر اکسیژن و مدام سرفه خونی می کند، اما دکتر بعد از دو هفته برای اولین بار معاینه کرده و وقتی ئاسو درخواست انتقال اورژانسی به بیمارستان کرده جواب داده است که این را باید من تشخیص بدهم نه شما.”

ئاسو رستمی فعال مدنی ۲۸ ساله، روز چهارشنبه ۱۶ مهر ماه پس از برگزاری تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل در حمایت از کوبانی به همراه چند فعال مدنی دیگر بازداشت شد و پس از طی دوران انفرادی و بازجویی به بند هشت زندان اوین منتقل شد.

وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری به ۷ سال زندان محکوم شد، دادگاه وی به همراه سه فعال مدنی دیگر، در کمتر از از پانزده دقیقه، توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد و مجموعا به ۳۸ سال زندان محکوم شدند.

فعالیت های مجازی و انتشار مطالب انتقادی درباره وضعیت حقوق بشر و اعدام در ایران، همدلی و همراهی با خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، شرکت در تجمعی در دفاع از کوبانی، همدلی با خانواده های قربانیان حوادث سال ۸۸ و ارتباط با فعالین حقوق بشر، مستند اتهاماتی بود که به این فعال مدنی وارد بود.

ئاسو رستمی در حال حاضر دوازدهمین ماه بازداشت موقت خود را در بند هشت زندان اوین و در انتظار نتیجه بررسی دادگاه تجدید نظر می گذراند، بند هشت اوین در حال حاضر یکی از بدترین بندهای زندان اوین و به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی استان تهران شناخته می شود.

رسول بداقی؛ معلم زندانی همچنان در بند


درحالیکه بیش از بیست روز از پایان حبس شش ساله رسول بداقی می گذرد، این فعال صنفی و عضو کانون صنفی معلمان تهران، بدون حتی یک روز مرخصی همچنان درحبس به سر می برد، در طول چهار ماه گذشته این معلم زندانی درشرایط انفرادی بوده و با وجود پایان مدت حبس همچنان در شرایط بلاتکلیف به سر می برد.

بنا بر اظهارات همسر ایشان درملاقات اخیر مشخص شده است که پرونده جدید وی با اتهام اخلال در امنیت نظام به شعبه بیست و هشت دادگاه انقلاب ارسال شده و زیر نظر قاضی مقیسه رسیدگی می شود.

با وجود مراجعات مکرر خانواده این معلم زندانی برای تعیین تکلیف شرایط ایشان و درخواست قانونی ازادی برای وی، قاضی پرونده قول رسیدگی در ۱۵ روز آینده را داده است.

بنابر اظهارات همسر این فعال صنفی، با وجود تدوام انفرادی وضعیت روحی رسول بداقی خوب بوده و همچنان در انتظار تعیین تکلیف در زندان به سر می برد.

لازم به ذکر می باشد، رسول بداقی معلم زندانی و پدر سه فرزند شهریور ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و به شش سال حبس محکوم شد، درپی زندانی شدن، حبس او توسط مقامات غیبت غیر موجه تلقی و از آموزش و پرورش اخراج شده و حقوق وی نیز قطع شد.

گفتنی است وی از ابتدای حبس در زندان های اوین و رجایی شهر محبوس بوده و  تاکنون به مرخصی اعزام نشده است.

درخواست آزادی بی‌قید و شرط بهاره هدایت و نرگس محمدی


جمعی از کنشگران مدنی، سیاسی و فعالان حقوق زنان با صدور بیانیهای خواهان آزادی بیقیدوشرط بهاره هدایت و نرگس محمدی دو تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین شدند.

در این بیانیه که به امضا بیش از ۵۰۰ نفر رسیده، در ابتدا با اشاره به تلاشهای دامنهدار کنشگران حقوق زنان در بیش از سه دهه گذشته در جهت کسب حقوق برابر به بیان مشکلاتی که در این عرصه با آن روبرو شدهاند، پرداخته شده است.

به اعتقاد امضاکنندگان بیانیه، محدود کردن حضور زنان در فضاهای عمومی، حمله به هرگونه گفتمان برابرخواهی جنسیتی و فضای امنیتی پس از رویدادهای سال ۱۳۸۸ از جمله دلایل ترک کشور از سوی برخی از فعالان حقوق زنان و همچنین بازداشت عده زیادی از آنها و صدور احکام زندان برای این فعالان بوده است.

این بیانیه همچنین با اشاره به احکامی که برای فعالان حقوق زنان به دلایل امنیتی صادر شده است، میافزاید: “احکام صادر شده نه تنها با هیچیک از قوانین داخلی قابل توجیه نیست بلکه مغایر با موازین بینالمللی مورد تعهد جمهوری اسلامی ایران است، زیرا خواسته آنها و مبنای فعالیت آنها مدنی و مسالمتآمیز بوده و کسانی چون بهاره هدایت و نرگس محمدی به دلیل بیان آن مطالباتی محکوم به تحمل حبس هستند، که خواسته نیمی از جمعیت کشور است”.

در ادامه این بیانیه به وضعیت بهاره هدایت و نرگس محمدی، از فعالان حقوق زنان که هماکنون در حبس بهسر میبرند اشاره شده است.

بهاره هدایت، فعال دانشجویی از نزدیک به پنج سال و نیم قبل در زندان اوین است. او در دیماه سال ۸۸ بازداشت و پس از طی دوره بازجویی و انفرادی به هفت سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.

یک سال بعد با تشکیل پروندهای جدید و ابلاغ شش ماه حبس دیگر، این فعال دانشجویی در مجموع به هشت سال حبس محکوم شد. حکم صادره برای بهاره هدایت یکی از سنگینترین احکام قضایی علیه دانشجویان از ابتدای تأسیس انجمنهای اسلامی دانشگاهها است.

با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوبه اردیبهشت سال ۱۳۹۲، حکم بهاره هدایت باید به پنج سال و نیم تقلیل یابد. بر اساس این ماده قانونی، هرگاه فردی جرائم متعددی تا سه جرم مرتکب شود که هرکدام مجازاتهای حبس مختلفی داشته باشد، آن مجازاتها با یکدیگر جمع نمیشوند بلکه تنها بیشترین مجازات اجرا میشود. همچنین بهاره هدایت به علت فشارهای وارده بر او در زندان دچار بیماری نیز شده است.

نرگس محمدی فعال حقوق بشر، روزنامهنگار، زندانی سیاسی، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، عضو کارزار لغو گام به گام اعدام و کانون شهروندی زنان، رئیس هیأت اجرایی شورای صلح ایران، آخرین بار در ۱۵ اردیبهشتماه سال جاری پس از بارها تهدید و احضار، با مراجعه نیروهای امنیتی به منزل شخصیاش بازداشت و برای سپری کردن محکومیت شش ساله راهی زندان اوین شد.

او طبق نظر پزشکان متخصص نیازمند بستری و مداوا در بیمارستان است، همچنین فرزندان نرگس محمدی به خاطر زندانی بودن مادرشان مجبور به ترک ایران شده و در حال حاضر با پدرشان در خارج از ایران زندگی میکنند.

نویسندگان و امضاکنندگان این بیانیه در پایان با تأکید بر اینکه پاسداری از حقوق بشر و حقوق زنان را جرم نمیدانند از سه قوه مجریه، مقننه، و قضائیه خواستهاند که زمینه آزادی بیقیدوشرط و هرچه سریعتر مدافعان زندانی حقوق بشر و حقوق زنان را فراهم آورند.

امضاکنندگان همچنین خواستار این شدهاند که نهادهای جمهوری اسلامی ایران برای همه مدافعان حقوق بشر امنیت قانونی ایجاد کنند تا بتوانند بدون ترس و وحشت از پیگرد و مجازات و زندان به دفاع و تبلیغ حقوق بشر و زنان پرداخته و آگاهی عمومی را در این زمینه رشد دهند.

تعیین زمان و شعبه رسیدگی به پرونده سهیل عربی پس از نقض حکم اعدام


پرونده سهیل عربی پس از نقض حکم در دیوان عالی کشور برای رسیدگی در تاریخ دهم شهریورماه به شعبه هم عرض ارسال شد.

، امیرسالار داودی وکیل سهیل عربی با اعلام این مطلب نوشت: “در پی نقض حکم سهیل عربی در شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور با تصدی گری جناب قاضی اسلامی, پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک ارجاع و اخطار حضور به دفتر ابلاغ گردید و دهم شهریور ماه سال جاری جهت رسیدگی شعبه مرجوع الیه (شعبه هم عرض ۷۶ کیفری استان سابق) تعیین گردیده است.”

حکم اعدام سهیل عربی اوایل تیرماه از سوی شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور نقض شده بود.

پیشتر، در پى نشر اکاذیب و نسبت هاى دروغ سه وبسایت خبرگزارى فارس ، جهان نیوز و دانا علیه سهیل عربى و شکایت وکلا، بازپرس پرونده براى یکى از سایت ها قرار تأمین صادر کرده بود.

گفتنی است این سایت ها با دروغ پردازی نسبت به اتهامات سهیل عربی و تکذیب اتهام سب النبی، اتهاماتی را به وی نسبت داده بودند که با اعتراض خانواده و وکلا و انتشار تصویر حکم دادگاه مشخص شد اتهام آقای سهیل عربی سب النبی است و این سایت ها اقدام به نشر اکاذیب علیه این شهروند زندانی کرده اند.

سهیل عربی بر مبنای مطالبی که در فیسبوک شخصی اش به اشتراک گذاشته بود به سب النبی(دشنام به پیامبر) متهم شده است و حکم اعدام وی آذر ماه سال گذشته به اتهام سب النبی در فضای مجازی در دیوان عالی کشور به تایید رسید و وی در خطر اجرای حکم اعدام قرار گرفت ولی تلاش وکلا برای اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور، موثر واقع شد و با نقض حکم از سوی شعبه ۳۴، وی از زیر تیغ اعدام خارج شد.

حکم اعدام سهیل عربی درحالی صادر شده بود که هرگاه متهم به سب ادعا کند که اظهارات وی از روی اکراه -غفلت- سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده، سب النبی محسوب نمیشود.

این زندانی هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین در انتظار نتیجه نهایی دادگاه مشغول تحمل زندان است.

۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

کمپ لیبرتی: جلوگیری از رفتن ۸ بیمار به بیمارستان برای جراحی چشم و درمان گوش


روز یکشنبه اول شهریور (23 اوت) مأموران عراقی به دستور کمیته سرکوب ساکنان لیبرتی تحت نظر فالح فیاض مشاور امنیت ملی دولت عراق، برای دومین بار از رفتن چهار بیمار که از مدتها قبل قرارهای جراحی چشم در بیمارستانی در بغداد داشتند، جلوگیری کردند. این کمیته همچنین با انتقال چهار بیمار دیگر که برای معالجه گوش باید روز پنجشنبه 5شهریور (27 اوت) به بیمارستانی در بغداد بروند، مخالفت کرده است. پیش از این در روز 25مرداد نیروهای عراقی از انتقال همین هشت بیمار به بیمارستان جلوگیری کرده بودند.
نمایندگان ساکنان، این موضوع را بهطور مکرر به اطلاع یونامی و سفارت آمریکا رسانده است اما به جایی نرسیده است.
از سوی دیگر از هفته گذشته نیروهای عراقی مانع ورود لباسهای خریداری شده توسط ساکنان و همچنین پارچههای مورد نیاز آنها به داخل کمپ شدهاند. این در حالیست که نمایندگان ساکنان از قبل خبر خرید لباس و روز آمدن خودروی حامل لباس را با جزییات به یونامی اطلاع داده بودند.
نیروهای تحتامر فالح فیاض که محاصره هفتساله اشرف و لیبرتی و شش قتلعام زیر نظر او صورت گرفته است با شدت بخشیدن محاصره لیبرتی برای پنجمین هفته از ورود اقلام پایهیی مورد نیاز ساکنان جلوگیری میکنند.
محاصره پزشکی و لجستیکی لیبرتی نقض فاحش استانداردهای حقوقبشری و انساندوستانه و نقض آشکار یادداشت تفاهم امضا شده بین مللمتحد و دولت عراق در 25دسامبر 2011 و یک اقدام مجرمانه است.
مقاومت ایران با توجه به تعهدات مکتوب و مکرر دولت آمریکا و مللمتحد در قبال امنیت و سلامت ساکنان لیبرتی، خواهان اقدام فوری برای پایان دادن به این محاصره ضدانسانی بهویژه تأمین دسترسی آزادانه و بیقید و شرط ساکنان به خدمات پزشکی است.



۱۳۹۴ شهریور ۱, یکشنبه

نسرین ستوده: به مرگ، اسیدپاشی و مثله شدن تهدید شده‌ام



نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر ایرانی، میگوید که در ماههای اخیر «مکررا» به «اسیدپاشی، مرگ و مثله شدن» تهدید شده است.

خانم ستوده در گفتوگویی با سایت کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران که جمعه ۳۰ مرداد منتشر شده، گفته است: «از شروع تحصن در مقابل دفتر کانون وکلا بارها مورد تهدید قرار گرفتم. حتی یک بار، موتورسواری من را تهدید به اعدام کرد. همین طور طی ماههای تحصنم، سه بار ماموران اطلاعات من را به همراه همسرم بازداشت کردند. در همان روزها تلفنی هم به من شد که فردی خودش را مامور اطلاعات معرفی کرد و خواست من از مصاحبه با رسانههای خارجی خودداری کنم.»

نسرین ستوده همچنین افزوده است: «طی دو ماه گذشته مکررا پیامکهای تهدیدآمیز دریافت میکردم که در آن فرستنده با طرح خواستههای نامشخصی میگفت اگر این خواستهها را اجابت نکنم به اسیدپاشی، مثله کردن و مرگم میانجامد. اینها مشکلاتی بود که من این مدت با آنها مواجه بودم.»

وی در عین حال از احضار مجدد خود به دادسرای اوین خبر داده است.

نسرین ستوده در تاریخ ۱۳ شهریور ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش یافت.

خانم ستوده پس از تقریبا سه سال حبس و طی بیش از نیمی از محکومیتش در روز ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۲به دستور مقامات قضایی از زندان اوین آزاد شد.

پس از آزادی به دستور دادگاه انتظامی وکلا، پرونده وکالت خانم ستوده در مهرماه ۱۳۹۳ به مدت سه سال ابطال شد. این وکیل در اعتراض به حکم محرومیت از وکالت از روز ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳ در مقابل کانون وکلای دادگستری تهران تحصن کرد. در این تحصن که تقریبا هر روز ادامه داشت خانم ستوده چندین بار به همراه همسرش برای ساعاتی توسط ماموران اطلاعات بازداشت شدند.

نهایتا در ششم تیرماه ۱۳۹۴ دادگاه انتظامی وکلا حکم تعلیق پروانه وکالت خانم ستوده را از سه سال به ۹ ماه کاهش داد. پس از تغییر این حکم، نسرین ستوده به تحصن روزانه خود در مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری که ۹ ماه طول کشیده بود، خاتمه داد.

انتقال یک محکوم به اعدام به انفرادی در بندرعباس


یک زندانی محکوم به اعدام جهت اجرای حکم به سلول های انفرادی زندان بندرعباس منتقل شد.

حسین کریمی اهل بندرعباس ۲۵ ساله که با اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده است، امروز یکشنبه اول شهریورماه به سلول های انفرادی زندان بندرعباس منتقل شد.

قرار است حکم اعدام وی صبح فردا چهارشنبه در محوطه زندان بندرعباس اجرا شود.

این زندانی هفته پیش نیز به همراه شش تن دیگر به انفرادی منتقل شده بود که به دلایلی حکم وی اجرا نشد و به بند عمومی بازگشت.

زندان، جریمه ی مرخصی درمانی علی اصغر محمودیان


علی اصغر محمودیان، زندانی سیاسی می بایست برای جبران زمان مرخصی درمانی خود در بیرون زندان، مدت چهار تا شش ماه را اضافه بر زمان حکم خود در زندان سپری کند.

زندانی سیاسی ۶۳ ساله، علی اصغر محمودیان که در زندان به به بیماریهای پروستات، گرفتگی عروق قلب، همورویید و بیماری تنفسی مبتلاست می بایست برای جبران زمان مرخصی درمانی خود و عدم بازگشت به دلیل طول مراحل درمانی، مدت چهار تا شش ماه را اضافه بر حکم شش ساله خود در تبعید و در زندان سمنان سپری کند.

یکی از بستگان این زندانی سیاسی در مصاحبه با هرانا با اشاره به مرخصی پیشین ایشان در سال گذشته و با ذکر این نکته که “با ۴ روز نمی شود که مشکلاتی که پیدا کرده اند حل شود”، ضمن تاکید بر خبردار بودن مقامات قانونی از وضعیت درمانی این زندانی سیاسی گفت: “زیر نظر آقای خدابخشی و پزشکی قانونی خود دستگاه قضایی مراحلی را جلو رفتیم. ولی در این ایامی که ایشان بیرون بود با آقای خدابخشی در تماس بود. آقای خدابخشی می گفتند باید برگردید و ایشان می گفتند که کار درمان من طول می کشد. ولی در نهایت و باتوجه به اینکه خود آقایان هم قبول داشتند که آقای محمودیان تحت درمان است و در حال طی کردن مراحل مربوط به آن است، این مسئله قدری زمان برد و چون وسط درمان بود ایشان نتوانستند به زندان بازگردند.”

البته باز هم تمامی مراحل درمانی انجام نشد. اما در نهایت و پس از چند ماه ایشان به زندان بازگشت.”

لازم به ذکر است که علی اصغر محمودیان شرایط مناسب جسمی برای طی دوران زندان را در زندان سمنان ندارد.

علی اصغر محمودیان در پاییز سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق به ۶ سال حبس همراه با تبعید محکوم شد.

گفتنی است، اتهام محاربه در قانون جزء موادی است که طبق قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، اصلاح شده و بر اساس اصل حقوقی پذیرفته شده در قوانین ایران و بین المللی، حکم وی باید تغییر یابد.

زندان سمنان یک کاروانسرای قدیمی است که بدون امکانات مناسبی به زندان تغییر کاربری یافته است، تراکم جمعیت بالا، قتل، اعتیاد و تجاوز جنسی در این زندان بارها گزارش شده است، استعمال مواد مخدز توسط اغلب زندانیان یک بار محمودیان را در آستانه مرگ قرار داده بود.